گذشتهی ساده:
ridiculedشکل سوم:
ridiculedسومشخص مفرد:
ridiculesوجه وصفی حال:
ridiculingاستهزا، ریشخند، تمسخر کردن، دست انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He could not stand their ridicule concerning his large nose.
او نمیتوانست تمسخر آنها دربارهی دماغ بزرگش را تحمل کند.
They ridiculed his long ears.
آنها گوشهای دراز او را مسخره کردند.
مورد تمسخر همگان قرار دادن
خود را در معرض تمسخر قرار دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ridicule» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ridicule