گذشتهی ساده:
leeredشکل سوم:
leeredسومشخص مفرد:
leersوجه وصفی حال:
leeringشکل جمع:
leersجنبه، قیافه، رنگ قیافه، منظر، نگاه کج، نگاه چپ، نگاه دزدکی، از گوشه چشم نگاه کردن، نگاه کج کردن، خالی، تهی، مجوف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He used to stand by his shop and leer at the passing girls.
او کنار مغازهاش میایستاد و به دختران عابر چشمچرانی میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leer