Leer

lɪr lɪə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    leered
  • شکل سوم:

    leered
  • سوم‌شخص مفرد:

    leers
  • وجه وصفی حال:

    leering
  • شکل جمع:

    leers

معنی و نمونه‌جمله

noun verb - intransitive
جنبه، قیافه، رنگ قیافه، منظر، نگاه کج، نگاه چپ، نگاه دزدکی، از گوشه چشم نگاه کردن، نگاه کج کردن، خالی، تهی، مجوف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- He used to stand by his shop and leer at the passing girls.
- او کنار مغازه‌اش می‌ایستاد و به دختران عابر چشم‌چرانی می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد leer

  1. noun, verb look at longingly
    Synonyms: eye, eyeball, gloat, goggle, ogle, smirk, sneer, squint, stare, wink

ارجاع به لغت leer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «leer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/leer

لغات نزدیک leer

پیشنهاد بهبود معانی