فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Smirk

smɜːrk smɜːk

گذشته‌ی ساده:

smirked

شکل سوم:

smirked

سوم‌شخص مفرد:

smirks

وجه وصفی حال:

smirking

شکل جمع:

smirks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ناپسند پوزخند، نیشخند

His smirk revealed his true feelings.

پوزخند او احساسات واقعی‌اش را آشکار کرد.

The smirk on her face told a different story.

نیشخند روی صورتش حکایت دیگری داشت.

verb - intransitive verb - transitive

ناپسند پوزخند زدن، نیشخند زدن، لبخند مغرورانه زدن، لبخند تحقیرآمیز زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She smirked at me when she noticed my mistake.

وقتی متوجه اشتباه من شد، به من پوزخند زد.

Seeing his ex with her new partner, he smirk.

با دیدن همسر سابقش با شریک جدیدش، نیشخند زد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smirk

  1. noun sly smile
    Synonyms:
    grin beam smug look simper sneer leer

ارجاع به لغت smirk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smirk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smirk

لغات نزدیک smirk

پیشنهاد بهبود معانی