با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Smirky

ˈsmɜːrki ˈsmɜːki
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
خندان، بامزه، بانمک، با پوزخند
- His smirky attitude made her roll her eyes.
- رفتار بانمکش باعث شد چشمانش را گرد کند.
- She gave him a smirky look before walking away.
- قبل‌از اینکه دور شود، نگاهی خندان به او انداخت.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت smirky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smirky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smirky

لغات نزدیک smirky

پیشنهاد بهبود معانی