گذشتهی ساده:
beamedشکل سوم:
beamedسومشخص مفرد:
beamsوجه وصفی حال:
beamingشکل جمع:
beamsپرتوی نور
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The floodlight cast a beam of light at the clouds.
نورافکن پرتویی از نور را بر ابرها افکند.
A beam of sunlight came through the window.
پرتو آفتاب از پنجره عبور کرد.
The flashlight’s weak beam barely illuminated the path.
پرتوی ضعیف چراغقوه بهسختی مسیر را روشن کرد.
پرتو (تابش ذرات در یک جهت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The scientist directed a powerful laser beam at the target.
دانشمند، پرتوی لیزر قویای را بهسمت هدف هدایت کرد.
The electron beam is used in advanced medical imaging.
پرتوی الکترونی در تصویربرداری پزشکی پیشرفته استفاده میشود.
تیر، تیرچه، الوار، تیرک
Eleven wooden beams supported the roof.
یازده تیر چوبی سقف را نگه میداشت.
The construction workers placed a concrete beam across the pillars.
کارگران ساختمانی، تیر بتنی را روی ستونها قرار دادند.
They beamed the ceiling.
سقف را با تیرچه ساختند.
لبخند زدن، خندیدن (با خوشحالی و شادی)
Her face beamed with a smile.
لبخندی بر صورتش درخشید.
She beamed with pride when she saw her son graduate.
وقتی پسرش فارغالتحصیل شد، او با افتخار لبخند زد.
As he received the award, he beamed at the audience.
وقتی جایزه را دریافت کرد، با شادی به حضار لبخند زد.
تابیدن، فرستادن، ساطع کردن، منتقل کردن (پرتوی نور، سیگنال و...)
Radio messages beamed at the island.
پیامهای رادیویی که به سوی جزیره فرستاده شد.
The news was beamed across the world through live television.
خبر از طریق تلویزیون زنده به سرتاسر جهان منتقل شد.
The sun beamed down on the beach, making it even more beautiful.
خورشید بر ساحل تابید و آن را زیباتر کرد.
(کشتی یا زورق) کج شدن به یکسو، در خطر چپه شدن
پرتو نور / شعاع نور
خاشاک در چشم، ندیدن عیوب خود و ذکر عیوب کوچکتر دیگران
1- گمراه، در جهت خطا، غلط، در اشتباه 2- پیروی نکردن از پیامها و راهنماییهای رادیویی
1- عمود بر درازای کشتی 2- پیرو راهنماییهای رادیو و غیره (هواپیما)، در جهت درست 3- (عامیانه) روبهراه، درست، خوشکار، موفق، هشیار، زیرک
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beam» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beam