شکل جمع:
disparitiesتفاوت، نابرابری، تبعیض، ناجوری، بیشباهتی، عدمتوازن، اختلاف، شکاف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The disparities of age, income, and education of the two neighbors were obvious.
نابرابریهای سن و درآمد و تحصیلات آن دو همسایه بارز بود.
Efforts must be made to reduce the economic disparity between regions.
باید تلاشهایی صورت گیرد تا شکاف اقتصادی بین مناطق کاهش یابد.
the disparity between his desires and the realities of his life
تمایز بین آرزوهای او و واقعیات زندگانیش
شکل جمع disparity در زبان انگلیسی disparities است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disparity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disparity