امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Divergence

daɪˈvɜːrdʒəns daɪˈvɜːdʒəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
واگرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
noun
تباین، انشعاب
- An angle is formed by the divergence of two straight lines.
- در اثر واگرایی دو خط مستقیم زاویه تشکیل می‌شود.
- divergence from scientific norms
- انحراف از معیارهای علمی
- a growing divergence of interests between the two countries
- اختلاف رو به تزاید منافع آن دو کشور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد divergence

  1. noun branching out; difference
    Synonyms:
    aberration alteration alterity crotch deflection departure detour deviation digression disagreeing discrepancy disparity dissemblance dissimilarity dissimilitude distinction divagation divergency diversity division fork mutation otherness parting radiation ramification separation turning unlikeness variety varying
    Antonyms:
    accord agreement concord convergence harmony sameness

ارجاع به لغت divergence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «divergence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/divergence

لغات نزدیک divergence

پیشنهاد بهبود معانی