با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Divergence

daɪˈvɜːrdʒəns daɪˈvɜːdʒəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
واگرایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun
تباین، انشعاب
- An angle is formed by the divergence of two straight lines.
- در اثر واگرایی دو خط مستقیم زاویه تشکیل می‌شود.
- divergence from scientific norms
- انحراف از معیارهای علمی
- a growing divergence of interests between the two countries
- اختلاف رو به تزاید منافع آن دو کشور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد divergence

  1. noun branching out; difference
    Synonyms: aberration, alteration, alterity, crotch, deflection, departure, detour, deviation, digression, disagreeing, discrepancy, disparity, dissemblance, dissimilarity, dissimilitude, distinction, divagation, divergency, diversity, division, fork, mutation, otherness, parting, radiation, ramification, separation, turning, unlikeness, variety, varying
    Antonyms: accord, agreement, concord, convergence, harmony, sameness

ارجاع به لغت divergence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «divergence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/divergence

لغات نزدیک divergence

پیشنهاد بهبود معانی