شکل جمع:
crotchesمحل انشعاب شاخه از بدنه درخت، دو شاخه، نقطه انشعاب (مثل محل انشعاب بدن انسان به دو پا)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has a sore in his crotch.
کشالهی رانش زخم است.
There is a tear in the crotch of his pants.
نیفهی شلوارش پاره است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «crotch» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crotch