گذشتهی ساده:
variedشکل سوم:
variedسومشخص مفرد:
variesمتفاوت، متغیر، تغییرپذیر، متنوع، گوناگون، مختلف
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Archaeologists found bodies of varying antiquity in the area.
باستانشناسان اجسادی با قدمت متفاوت در این منطقه پیدا کردند.
Western philosophy regarded emotion in varying ways.
در فلسفهی غرب به شیوههای گوناگون به احساسات و عواطف توجه میشود. .
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «varying» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/varying