گذشتهی ساده:
fluctuatedشکل سوم:
fluctuatedسومشخص مفرد:
fluctuatesدرحال نوسان، نوسانی، نوسانش، تغییرپذیر، متغیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
fluctuating prices
قیمتهای درحال نوسان
fluctuating load
(عمران، معماری، زمینشناسی) بار متناوب، (پلیمر و شیمی) بار نوبهای
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fluctuating» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fluctuating