گذشتهی ساده:
alternatedشکل سوم:
alternatedسومشخص مفرد:
alternatesمتناوب، یکیدرمیان، یکدرمیان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The alternating rain and sunshine made for a beautiful rainbow in the sky.
باران متناوب و نور خورشید رنگینکمان زیبایی را در آسمان به وجود آورد.
the alternating colors
رنگهای یکیدرمیان
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alternating» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alternating