گذشتهی ساده:
alternatedشکل سوم:
alternatedسومشخص مفرد:
alternatesوجه وصفی حال:
alternatingدر معنای چهارم در انگلیسی بریتانیایی بهجای alternate از alternative استفاده میشود.
بهتناوب کاری کردن، بهنوبت تغییر کردن، متناوباً جایگزین کردن
She alternated between laughing and coughing.
او بهتناوب میخندید و سرفه میکرد.
Day and night alternate.
روز و شب متناوباً جایگزین یکدیگر میشوند.
The two pianists will alternate playing throughout the concert.
دو پیانیست در طول کنسرت بهنوبت نوازندگی خواهند کرد.
The chef alternated layers of pasta and cheese in the lasagna.
سرآشپز لایههای پاستا و پنیر را در لازانیا بهتناوب قرار داد.
The farmer alternated crops of corn and soybeans to maintain soil health.
کشاورز محصولات ذرت و سویا را بهتناوب کشت کرد تا سلامت خاک را حفظ کند.
Drought and deluge happened alternately.
خشکسالی و سیل و توفان به تناوب روی میداد.
یک در میان، متناوب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cake had alternate layers of vanilla and chocolate.
کیک لایههای متناوب وانیل و شکلات داشت.
She wore a bracelet with alternate beads of silver and gold.
او دستبندی با مهرههای متناوب نقره و طلا به دست داشت.
alternate stripes of white and red
نوارههای یک در میان سفید و قرمز
alternating current
جریان متناوب
alternate leaves
برگهای متناوب
alternate stamens and petals
پرچمها و گلبرگهای یک در میان
یک روز در میان
They meet on alternate Wednesdays.
آنان هر چهارشنبه در میان (دو هفته یکبار چهارشنبهها) ملاقات میکنند.
The garbage collection occurs on alternate Tuesdays in this neighborhood.
جمعآوری زباله در این محله هر سهشنبه در میان انجام میشود.
انگلیسی آمریکایی جایگزین، دیگر، علیالبدل
We need an alternate route in case the main highway is closed.
در صورتی که بزرگراه اصلی بسته باشد، ما به مسیری جایگزین نیاز داریم.
He has no alternate choice.
او چارهی دیگری ندارد.
Hassan is the alternate secretary of the official meetings.
حسن منشی علیالبدل جلسات رسمی است.
انگلیسی آمریکایی عضو علیالبدل، فرد جایگزین
The team captain was injured, so an alternate was called in to play.
کاپیتان تیم مصدوم شد، بنابراین بازیکن جایگزینی برای بازی فراخوانده شد.
She served as an alternate on the jury.
او بهعنوان عضو علیالبدل در هیئت منصفه خدمت کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «alternate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alternate