آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ فروردین ۱۴۰۴

    Alternate

    ˈɑːltɚneɪt ˈɔltərnət ˈɔːltəneɪt ɒlˈtɜːnət

    گذشته‌ی ساده:

    alternated

    شکل سوم:

    alternated

    سوم‌شخص مفرد:

    alternates

    وجه وصفی حال:

    alternating

    توضیحات:

    در معنای چهارم در انگلیسی بریتانیایی به‌جای alternate از alternative استفاده می‌شود.

    معنی alternate | جمله با alternate

    verb - intransitive verb - transitive C1

    به‌تناوب کاری کردن، به‌نوبت تغییر کردن، متناوباً جایگزین کردن

    She alternated between laughing and coughing.

    او به‌تناوب می‌خندید و سرفه می‌کرد.

    Day and night alternate.

    روز و شب متناوباً جایگزین یکدیگر می‌شوند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The two pianists will alternate playing throughout the concert.

    دو پیانیست در طول کنسرت به‌نوبت نوازندگی خواهند کرد.

    The chef alternated layers of pasta and cheese in the lasagna.

    سرآشپز لایه‌های پاستا و پنیر را در لازانیا به‌تناوب قرار داد.

    The farmer alternated crops of corn and soybeans to maintain soil health.

    کشاورز محصولات ذرت و سویا را به‌تناوب کشت کرد تا سلامت خاک را حفظ کند.

    Drought and deluge happened alternately.

    خشکسالی و سیل و توفان به تناوب روی می‌داد.

    adjective

    یک در میان، متناوب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The cake had alternate layers of vanilla and chocolate.

    کیک لایه‌های متناوب وانیل و شکلات داشت.

    She wore a bracelet with alternate beads of silver and gold.

    او دستبندی با مهره‌های متناوب نقره و طلا به دست داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    alternate stripes of white and red

    نواره‌های یک در میان سفید و قرمز

    alternating current

    جریان متناوب

    alternate leaves

    برگ‌های متناوب

    alternate stamens and petals

    پرچم‌ها و گلبرگ‌های یک در میان

    adjective C1

    یک روز در میان

    They meet on alternate Wednesdays.

    آنان هر چهارشنبه در میان (دو هفته یکبار چهارشنبه‌ها) ملاقات می‌کنند.

    The garbage collection occurs on alternate Tuesdays in this neighborhood.

    جمع‌آوری زباله در این محله هر سه‌شنبه‌ در میان انجام می‌شود.

    adjective

    انگلیسی آمریکایی جایگزین، دیگر، علی‌البدل

    We need an alternate route in case the main highway is closed.

    در صورتی که بزرگراه اصلی بسته باشد، ما به مسیری جایگزین نیاز داریم.

    He has no alternate choice.

    او چاره‌ی دیگری ندارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Hassan is the alternate secretary of the official meetings.

    حسن منشی علی‌البدل جلسات رسمی است.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی عضو علی‌البدل، فرد جایگزین

    The team captain was injured, so an alternate was called in to play.

    کاپیتان تیم مصدوم شد، بنابراین بازیکن جایگزینی برای بازی فراخوانده شد.

    She served as an alternate on the jury.

    او به‌عنوان عضو علی‌البدل در هیئت منصفه خدمت کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد alternate

    1. adjective every other
      Synonyms:
      alternating recurring recurrent rotating periodic every second intermittent
    1. adjective substitute
      Synonyms:
      temporary alternative different second another backup surrogate makeshift interchanging
      Antonyms:
      necessary
    1. noun substitute
      Synonyms:
      replacement sub substitute stand-in backup equivalent proxy fill-in surrogate
      Antonyms:
      necessity
    1. verb take turns, change back and forth
      Synonyms:
      change vary exchange follow shift rotate substitute relieve interchange vacillate fluctuate waver oscillate seesaw yo-yo act reciprocally blow hot and cold fill in for come and go intersperse shilly-shally
      Antonyms:
      continue

    سوال‌های رایج alternate

    گذشته‌ی ساده alternate چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده alternate در زبان انگلیسی alternated است.

    شکل سوم alternate چی میشه؟

    شکل سوم alternate در زبان انگلیسی alternated است.

    وجه وصفی حال alternate چی میشه؟

    وجه وصفی حال alternate در زبان انگلیسی alternating است.

    سوم‌شخص مفرد alternate چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد alternate در زبان انگلیسی alternates است.

    ارجاع به لغت alternate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «alternate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/alternate

    لغات نزدیک alternate

    • - altern
    • - alternant
    • - alternate
    • - alternate angles
    • - alternate routing
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.