آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ شهریور ۱۴۰۴

    Recurrent

    rɪˈkɜrːənt rɪˈkʌrənt

    معنی recurrent | جمله با recurrent

    adjective

    مکرر، تکراری، تکرارشونده

    Her recurrent nightmares kept her awake at night.

    کابوس‌های مکرر شبانه‌اش او را بیدار نگه می‌داشت.

    The recurrent sound of waves crashing against the shore was soothing.

    صدای تکرارشونده‌ی امواجی که به ساحل برخورد می‌کردند، آرامش‌بخش بود.

    adjective

    پزشکی عود‌کننده (ویژگی بیماری یا نشانه یا علامتی که پس از دوره‌های فروکش بازمی‌گردد)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The cancer showed signs of being recurrent.

    سرطان علائم عودکننده را از خود نشان داد.

    The doctor advised him to take precautions due to his history of recurrent sinus infections.

    به دلیل سابقه‌ی عفونت‌های عودکننده‌ی سینوسی، پزشک به او توصیه کرد که اقدامات احتیاطی را انجام دهد.

    adjective

    کالبدشناسی بازگشتی، راجعه (عصب یا رگ خونی)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

    مشاهده

    The recurrent nerve in my leg caused a sharp pain whenever I tried to walk.

    هر وقت سعی می‌کردم راه بروم، عصب بازگشتی پایم درد شدیدی را ایجاد می‌کرد.

    The recurrent nerve in his leg caused a sharp pain whenever he moved.

    عصب راجعه‌ی پای او هر بار که حرکت می‌کرد، باعث درد شدیدی می‌شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد recurrent

    1. adjective repeating
      Synonyms:
      repeated regular frequent recurring repetitive periodic periodical continued cyclical reoccurring alternate habitual rolling intermittent isochronous isochronal chain
      Antonyms:
      stopped halted infrequent permanent prevented

    سوال‌های رایج recurrent

    معنی recurrent به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی recurrent در زبان فارسی به «تکرارشونده» یا «دوباره‌روی‌دهنده» ترجمه می‌شود.

    کلمه‌ی recurrent به وضعیتی اشاره دارد که بارها و بارها اتفاق می‌افتد یا به صورت دوره‌ای بازمی‌گردد. این واژه در بسیاری از زمینه‌ها کاربرد دارد، از جمله پزشکی، روانشناسی، طبیعت و حتی علوم مهندسی. به طور کلی، هر چیزی که به شکل منظم یا نامنظم اما مکرر رخ دهد، می‌تواند به عنوان چیزی «recurrent» توصیف شود.

    در حوزه‌ی سلامت، اصطلاح «recurrent» معمولاً برای بیماری‌ها، دردها یا علائم به کار می‌رود که پس از مدتی ناپدید شدن دوباره بازمی‌گردند. برای مثال، سردردهای تکرارشونده یا عفونت‌های مکرر نمونه‌ای از حالات recurrent هستند. این ویژگی باعث می‌شود که پزشکان به الگوهای زمان‌بندی، عوامل محیطی یا سبک زندگی بیمار توجه بیشتری نشان دهند تا منبع اصلی بازگشت مشکل را شناسایی کنند.

    در روانشناسی و مطالعات رفتاری، این واژه می‌تواند برای توصیف افکار، احساسات یا رفتارهای تکرارشونده به کار رود. به عنوان مثال، یادآوری مکرر خاطرات یا رفتارهایی که فرد بارها انجام می‌دهد می‌تواند تحت عنوان «recurrent patterns» شناخته شود. چنین تکرارهایی معمولاً اطلاعات مهمی درباره‌ی عادات، واکنش‌ها یا مسیرهای ذهنی فرد ارائه می‌دهند و در فرآیند تحلیل رفتاری یا درمان روانشناختی کاربرد دارند.

    در علوم طبیعی و مهندسی نیز این واژه کاربرد دارد. پدیده‌های طبیعی مانند بارش باران در یک منطقه به صورت فصلی، یا مشکلات فنی در یک سیستم مکانیکی که بارها رخ می‌دهند، می‌توانند «recurrent» توصیف شوند. شناخت الگوهای تکرارشونده در این زمینه‌ها کمک می‌کند پیش‌بینی‌های دقیق‌تر و برنامه‌ریزی بهتری انجام شود و همچنین خطرات احتمالی کاهش یابد.

    مفهوم recurrent به ما نشان می‌دهد که برخی اتفاقات یا شرایط، به رغم گذر زمان یا تلاش برای کنترل آن‌ها، تمایل به بازگشت دارند. این ویژگی می‌تواند هم به عنوان نشانه‌ای از الگوی طبیعی و هم به عنوان هشداری برای بررسی دقیق‌تر مسئله مورد استفاده قرار گیرد. شناخت و درک درست این تکرارها، چه در زندگی روزمره و چه در حوزه‌های تخصصی، اهمیت زیادی دارد و به افراد کمک می‌کند رفتارها، تصمیمات یا استراتژی‌های بهتری اتخاذ کنند.

    ارجاع به لغت recurrent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «recurrent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/recurrent

    لغات نزدیک recurrent

    • - recurrence
    • - recurrenge
    • - recurrent
    • - recurrent neural network
    • - recurring
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.