آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ شهریور ۱۴۰۴

    Periodic

    ˌpɪriˈɑːdɪk ˌpɪəriˈɒdɪk

    معنی periodic | جمله با periodic

    adjective

    دوره‌ای، ادواری، دورانی، باز‌آیند، بازگشتی، چرخه‌ای

    periodic fluctuation

    نوسان دوره‌ای

    a periodic fever

    تب ادواری

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the periodic motion of a planet

    حرکت ادواری یک سیاره

    adjective

    گهگاهی، متناوب، پستایی، نوبتی، تناوبی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    periodic municipal elections

    انتخاب شهرداری هر چند وقت یکبار

    periodic function

    تابع تناوبی، تابع دوره‌ای

    adjective

    مکرر، بازآینده

    periodic epidemics

    همه‌گیری دوره‌ای (بیماری)

    one of the city's periodic power failures

    یکی از خاموشی‌های مکرر برق شهر

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد periodic

    1. adjective at fixed intervals
      Synonyms:
      regular repeated recurrent periodical cyclic cyclical annual daily hourly weekly monthly yearly routine alternate intermittent occasional rhythmic recurring seasonal serial isochronous isochronal sporadic fluctuating infrequent at various times every so often every once in a while on certain occasions on-again-off-again orbital perennial epochal centennial spasmodic
      Antonyms:
      constant permanent irregular continual variable lasting sporadic

    سوال‌های رایج periodic

    معنی periodic به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «periodic» در زبان فارسی به «دوره‌ای» یا «تناوبی» ترجمه می‌شود.

    «دوره‌ای» به چیزی گفته می‌شود که در فواصل زمانی مشخص یا به صورت مرتب تکرار می‌شود. این واژه می‌تواند به رویدادها، پدیده‌ها، بررسی‌ها یا رفتارها اشاره داشته باشد که ماهیتاً منظم و قابل پیش‌بینی هستند. برای مثال، «periodic maintenance» به معنای «نگهداری دوره‌ای» است، یعنی کارهایی که به طور منظم و در فواصل زمانی مشخص برای حفظ عملکرد صحیح انجام می‌شوند.

    در علم و زندگی روزمره، مفهوم periodic نقش مهمی دارد. بسیاری از پدیده‌ها و فرآیندها به صورت دوره‌ای رخ می‌دهند؛ از چرخه‌های طبیعی مانند فصول سال و ماه‌گرفتگی گرفته تا فعالیت‌های انسانی مانند بررسی سلامت، پرداخت صورتحساب‌ها یا برنامه‌های آموزشی. ویژگی دوره‌ای بودن باعث می‌شود افراد و سازمان‌ها بتوانند برنامه‌ریزی و پیش‌بینی دقیقی انجام دهند و منابع خود را بهینه مدیریت کنند.

    در علوم مختلف، به ویژه فیزیک و شیمی، periodic بودن مفاهیم کلیدی و کاربردی دارد. برای نمونه، جدول تناوبی عناصر (Periodic Table) نشان‌دهنده‌ی خواص دوره‌ای عناصر است که با افزایش عدد اتمی، ویژگی‌های شیمیایی و فیزیکی عناصر به طور منظم تغییر می‌کند. این نظم و تکرار مشخص، امکان پیش‌بینی ویژگی‌های عناصر و طراحی مواد و ترکیبات جدید را فراهم می‌کند.

    در محیط کاری و مدیریتی، فعالیت‌های periodic به سازمان‌ها کمک می‌کند تا کارایی و کیفیت عملکرد خود را حفظ کنند. بازبینی‌های دوره‌ای، گزارش‌های مالی، ارزیابی عملکرد و نگهداری تجهیزات نمونه‌هایی از کاربرد periodic بودن هستند. این فعالیت‌ها باعث می‌شوند روندها کنترل شوند، مشکلات به موقع شناسایی شوند و اقدامات اصلاحی به موقع انجام گیرد.

    «periodic» یادآور اهمیت نظم، تکرار و برنامه‌ریزی است. این واژه نشان می‌دهد که بسیاری از پدیده‌ها و فعالیت‌ها در زندگی و علم، به صورت منظم و دوره‌ای رخ می‌دهند و توجه به این نظم می‌تواند به بهبود پیش‌بینی، بهره‌وری و کنترل فرآیندها کمک کند. دوره‌ای بودن، از ساده‌ترین کارهای روزمره تا پیچیده‌ترین فرآیندهای علمی، نقش اساسی دارد و نظم و ثبات را به زندگی و فعالیت‌ها وارد می‌کند.

    ارجاع به لغت periodic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «periodic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/periodic

    لغات نزدیک periodic

    • - period
    • - periodate
    • - periodic
    • - periodic acid
    • - periodic law
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    garbled gastrointestinal gateway gear up gelatinous out of nowhere over the years Jul jump at jump on the bandwagon Jun juristic just then just as kinda تندیس نفت ماهی آبشش‌آبی ماهی دهان‌کاغذی ماهی گل‌خورک مزین کیقباد یاتاقان نفتالین زعفران لق لحیم میلیارد میلیاردر میلیون
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.