دورهای، ادواری، دورانی، بازآیند، بازگشتی، چرخهای
periodic fluctuation
نوسان دورهای
a periodic fever
تب ادواری
the periodic motion of a planet
حرکت ادواری یک سیاره
گهگاهی، متناوب، پستایی، نوبتی، تناوبی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
periodic municipal elections
انتخاب شهرداری هر چند وقت یکبار
periodic function
تابع تناوبی، تابع دورهای
مکرر، بازآینده
periodic epidemics
همهگیری دورهای (بیماری)
one of the city's periodic power failures
یکی از خاموشیهای مکرر برق شهر
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «periodic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/periodic