امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Rhythmic

ˈrɪðmɪk ˈrɪðmɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more rhythmic
  • صفت عالی:

    most rhythmic

معنی

noun adjective
مسجع، دارای وزن یا آهنگ، پرنواخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rhythmic

  1. adjective Marked by a regular rhythm
    Synonyms: rhythmical, cadenced, measured, metrical
    Antonyms: unrhythmical
  2. adjective Having the qualities of music
    Synonyms: balanced

ارجاع به لغت rhythmic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rhythmic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rhythmic

لغات نزدیک rhythmic

پیشنهاد بهبود معانی