شکل جمع:
constantsصفت تفضیلی:
more constantصفت عالی:
most constantثابت، پایدار، ثابتقدم، باثبات، استوار، وفادار، دائمی، همخوان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The speed of light is always constant.
سرعت نور همیشه ثابت است.
His blood pressure must remain constant at all times.
فشار خون او باید همیشه ثابت بماند.
constant noise
سر و صدای همیشگی
constant pain
درد مداوم
Anwary is constant in friendship.
انواری در دوستی وفادار است.
constant function
تابع پایا، تابع ثابت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «constant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/constant