فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Tried-and-true

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    مطمئن, محک‌زده، آزمایش‌شده
    • - a tried-and-true sales technique
    • - روش فروش مطمئن
    • - A cup of warm milk is my tried-and-true remedy for insomnia.
    • - یک فنجان شیر گرم درمان مطمئن من برای بی‌خوابی است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tried-and-true

  1. adjective tested
    Synonyms: approved, certified, creditworthy, dependable, loyal, proved, proven, reliable, safe, tried, trustworthy, trusty

ارجاع به لغت tried-and-true

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tried-and-true» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tried-and-true

لغات نزدیک tried-and-true

پیشنهاد بهبود معانی