امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Loyal

ˈlɔɪəl ˈlɔɪəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more loyal
  • صفت عالی:

    most loyal

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
باوفا، وفادار، صادق، وظیفه‌شناس، صادقانه، ثابت، پابرجای، مشروع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the loyal supporter of our leader
- هوادار باوفای رهبر ما
- his loyal support of our leader
- هواداری وفادارانه‌ی او از رهبر ما
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد loyal

  1. adjective faithful, dependable
    Synonyms:
    allegiant ardent attached behind one believing coming through constant devoted dutiful dyed-in-the-wool firm on one’s side patriotic resolute staunch steadfast steady tried-and-true true true-blue trustworthy trusty unfailing unswerving unwavering
    Antonyms:
    disloyal undependable unfaithful

ارجاع به لغت loyal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loyal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loyal

لغات نزدیک loyal

پیشنهاد بهبود معانی