شکل جمع:
delicaciesخوراک لذیذ، غذای خوشمزه، خوراک گرانبها، غذای اشرافی
This local dish is a delicacy that tourists always want to try.
این غذای محلی خوراک لذیذی است که همیشه مورد توجه گردشگران قرار میگیرد.
Caviar is a delicacy that not everyone can afford.
خاویار، خوراک اشرافیای است که همه توان خرید آن را ندارند.
caviar and other delicacies
خاویار و خوراکهای لذیذ دیگر
ظرافت رفتاری، حساسیت موضوع، دقت در گفتار یا رفتار، لطافت در برخورد، ملاحظهکاری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He acted with extreme delicacy.
او با کمال ظرافت رفتار کرد.
She spoke with the delicacy of someone trying not to offend anyone.
او با لطافتی صحبت میکرد که نشان میداد نمیخواست کسی را برنجاند.
negotiations of great delicacy
مذاکرات بسیار حساس
the delicacy of the political situation
حساسیت اوضاع سیاسی
ظرافت، شکنندگی، آسیبپذیری، حساسیت
The artist captured the delicacy of the flower petals perfectly.
هنرمند ظرافت گلبرگهای گل را بهخوبی به تصویر کشیده است.
The butterfly’s wings are of such delicacy that touching them can cause damage.
بالهای پروانه آنقدر آسیبپذیرند که لمس کردنشان میتواند باعث آسیب شود.
the delicacy of a crystal vase
ظرافت یک گلدان بلور
the delicacy of an elderly person's health
آسیبپذیری مزاج شخص سالخورده
the delicacy of a petal
نازکی برگ گل
the delicacy of a baby's skin
لطافت پوست نوزاد
ظرافت، دقت (در انجام چیزی)
The surgeon handled the instrument with incredible delicacy.
جراح با ظرافتی فوقالعاده ابزار را بهکار برد.
The calligrapher’s delicacy in writing each letter was impressive.
دقت خوشنویس در نوشتن هر حرف تحسینبرانگیز بود.
the delicacy of a compass
دقتعمل یک قطبنما
the delicacy of his musical taste
ظرافت طبع او در موسیقی
شکل جمع delicacy در زبان انگلیسی delicacies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «delicacy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/delicacy