فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Fragility

frəˈdʒɪləti frəˈdʒɪlɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    زودشکنی، تردی، ظرافت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fragility

  1. noun frangibleness
    Synonyms: frailty, brittleness, delicacy

ارجاع به لغت fragility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fragility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fragility

لغات نزدیک fragility

پیشنهاد بهبود معانی