آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Fragility

frəˈdʒɪləti frəˈdʒɪlɪti

معنی fragility | جمله با fragility

noun uncountable

شکنندگی، آسیب‌پذیری، ناپایداری، ظرافت، تردی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

He admired the artistic fragility of the porcelain figures.

او ظرافت هنری مجسمه‌های چینی را تحسین می‌کرد.

Scientists are concerned about the fragility of coral reefs under climate change.

دانشمندان درباره‌ی آسیب‌پذیری صخره‌های مرجانی در برابر تغییرات اقلیمی نگران‌اند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The collapse of the bank showed the fragility of the entire financial system.

فروپاشی بانک، شکنندگی کل نظام مالی را نشان داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fragility

  1. noun frangibleness

ارجاع به لغت fragility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fragility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fragility

لغات نزدیک fragility

پیشنهاد بهبود معانی