صفت تفضیلی:
more fragileصفت عالی:
most fragileشکننده، ترد، نازک، لطیف، زودشکن، ضعیف
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Fragile, handle with care!
شکستنی - بااحتیاط حمل کنید!
The crystal vase was thin and fragile.
گلدان بلورین نازک و شکننده بود.
Today I feel fragile.
امروز حالم خوش نیست.
The country's economy is still quite fragile.
اقتصاد کشور هنوز سخت آسیبپذیر است.
a fragile hope
کوره امید
آسیبپذیری روانی (عاطفی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fragile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fragile