Shivery

ˈʃɪvəri ˈʃɪvəri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
لرزه، لرزان، مرتعش، شکننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد shivery

  1. adjective Shaking
    Synonyms: tremulous, aquiver, quaky, quivery, trembling, shaky, tremulant, fluttering, twittery
  2. adjective Brittle
    Synonyms: breakable, chill, chilly, fragile, cold, chilling, cool, scarey, frail, nippy, scary, shuddery

ارجاع به لغت shivery

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shivery» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shivery

لغات نزدیک shivery

پیشنهاد بهبود معانی