آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Groggy

ˈɡrɑːɡi ˈɡrɒɡi

معنی groggy | جمله با groggy

adjective

مست، تلو‌تلو خورنده، سست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The mountain climbers looked groggy.

کوهنوردان بی‌حال و کسل به‌نظر می‌آمدند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد groggy

  1. adjective dizzy, stunned
    Synonyms:
    Antonyms:
    clear-headed clear cognizant

ارجاع به لغت groggy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «groggy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/groggy

لغات نزدیک groggy

پیشنهاد بهبود معانی