با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Melon

ˈmelən ˈmelən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun A2
    خربزه
    • - They had brought a melon as gift.
    • - خربزه آورده بودند ارمغان.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد melon

  1. noun Any of various fruit of cucurbitaceous vines including: muskmelons; watermelons; cantaloupes; cucumbers
    Synonyms: pepo, fruit, gourd, cantaloupe, casaba, Cucurbitaceae (Latin), melon vine, honeydew, musk, nutmeg, papaya, watermelon, winter

Idioms

  • cut a melon

    سود (یا دستاورد یا یغما) را بخش کردن

ارجاع به لغت melon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «melon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/melon

لغات نزدیک melon

پیشنهاد بهبود معانی