شکل جمع:
melonsمیوه خربزه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
They had brought a melon as gift.
خربزه آورده بودند به ارمغان.
This melon is perfectly sweet and juicy.
این خربزه کاملاً شیرین و آبدار است.
Melon is low in calories and high in water.
خربزه کالری کمی دارد و سرشار از آب است.
میوه مِلون (انواعی از صیفیجات مانند خربزه، طالبی، هندوانه و گرمک که اغلب بهصورت خام و بهعنوان میوه مصرف میشوند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Melons are perfect for a refreshing summer snack.
ملونها برای یک میانوعدهی خنک تابستانی عالی هستند.
She made a colorful fruit salad with various melons and berries.
او با انواع ملونها و توتها سالاد میوهی رنگارنگی درست کرد.
زیستشناسی مِلون (بخشی برجسته، گرد و چربیمانند در جلوی سر بعضی پستانداران دریایی که در پژواکیابی کاربرد دارد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی زیستشناسی
The size and shape of the melon vary between different species of whales.
اندازه و شکل ملون در گونههای مختلف نهنگها متفاوت است.
Dolphins have a large melon that aids in their ability to detect prey.
دلفینها ملون بزرگی دارند که به توانایی آنها در شناسایی طعمه کمک میکند.
کله، سر
He bumped his melon against the door.
او کلهاش را به در کوبید.
His melon was full of wild ideas.
سرش پر از ایدههای دیوانهوار بود.
سود (یا دستاورد یا یغما) را بخش کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «melon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/melon