آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ آذر ۱۴۰۴

    Melon

    ˈmelən ˈmelən

    شکل جمع:

    melons

    معنی melon | جمله با melon

    noun countable uncountable A2

    میوه خربزه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    They had brought a melon as gift.

    خربزه آورده بودند به ارمغان.

    This melon is perfectly sweet and juicy.

    این خربزه کاملاً شیرین و آبدار است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Melon is low in calories and high in water.

    خربزه کالری کمی دارد و سرشار از آب است.

    noun countable

    میوه مِلون (انواعی از صیفی‌جات مانند خربزه، طالبی، هندوانه و گرمک که اغلب به‌صورت خام و به‌عنوان میوه مصرف می‌شوند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    Melons are perfect for a refreshing summer snack.

    ملون‌ها برای یک میان‌وعده‌ی خنک تابستانی عالی هستند.

    She made a colorful fruit salad with various melons and berries.

    او با انواع ملون‌ها و توت‌ها سالاد میوه‌ی رنگارنگی درست کرد.

    noun countable

    زیست‌شناسی مِلون (بخشی برجسته، گرد و چربی‌مانند در جلوی سر بعضی پستانداران دریایی که در پژواک‌یابی کاربرد دارد)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

    مشاهده

    The size and shape of the melon vary between different species of whales.

    اندازه و شکل ملون در گونه‌های مختلف نهنگ‌ها متفاوت است.

    Dolphins have a large melon that aids in their ability to detect prey.

    دلفین‌ها ملون بزرگی دارند که به توانایی آن‌ها در شناسایی طعمه کمک می‌کند.

    noun countable informal

    کله، سر

    He bumped his melon against the door.

    او کله‌اش را به در کوبید.

    His melon was full of wild ideas.

    سرش پر از ایده‌های دیوانه‌وار بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد melon

    1. noun any of various fruit of cucurbitaceous vines including: muskmelons; watermelons; cantaloupes; cucumbers
      Synonyms:
      fruit gourd watermelon cantaloupe honeydew musk nutmeg papaya casaba pepo melon vine Cucurbitaceae (Latin) winter

    Idioms

    cut a melon

    سود (یا دستاورد یا یغما) را بخش کردن

    سوال‌های رایج melon

    شکل جمع melon چی میشه؟

    شکل جمع melon در زبان انگلیسی melons است.

    ارجاع به لغت melon

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «melon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/melon

    لغات نزدیک melon

    • - meloid
    • - melolonthid
    • - melon
    • - melpomene
    • - melt
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.