گذشتهی ساده:
meltedشکل سوم:
meltedسومشخص مفرد:
meltsوجه وصفی حال:
meltingآب شدن، فروکش کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Gold melts at 1945³F.
طلا در حرارت 1945 درجه فارنهایت ذوب میشود.
a Tuna melt
ساندویچ ماهی تون و پنیر آبشده
Their determination melted in the face of increasing dangers.
خطرات فزاینده تصمیم آنها را متزلزل کرد.
The rebels melted away in the hills surrounding the city.
شورشیان کمکم در تپههای اطراف شهر ناپدید شدند.
The morning fog melted as the sun rose.
خورشید که بالا آمد، مه بامدادی ناپدید شد.
The sea seemed to be melting into the sky.
به نظر میرسید که دریا دارد با آسمان ممزوج میشود.
Brown hills melting into dark green forests.
تپههای قهوهای رنگ که بهتدریج تبدیل به جنگلهای سبز تیره میشدند.
گداختن، مخلوط کردن، ذوب کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to melt butter
کره را آب کردن
The sun melted the snow.
آفتاب برفها را آب کرد.
Her story melted our hearts.
سرگذشت او دل ما را آب کرد.
گداز
چیز فلزی را برای استفادهی مجدد آب کردن، فروگداختن
(خوراک) خوشمزه بودن، نرم و لذیذ بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «melt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/melt