فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Melt

melt melt

گذشته‌ی ساده:

melted

شکل سوم:

melted

سوم‌شخص مفرد:

melts

وجه وصفی حال:

melting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive B2

آب شدن، فروکش کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

Gold melts at 1945³F.

طلا در حرارت 1945 درجه فارنهایت ذوب می‌شود.

a Tuna melt

ساندویچ ماهی تون و پنیر آب‌شده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Their determination melted in the face of increasing dangers.

خطرات فزاینده تصمیم آن‌ها را متزلزل کرد.

The rebels melted away in the hills surrounding the city.

شورشیان کم‌کم در تپه‌های اطراف شهر ناپدید شدند.

The morning fog melted as the sun rose.

خورشید که بالا آمد، مه بامدادی ناپدید شد.

The sea seemed to be melting into the sky.

به نظر می‌رسید که دریا دارد با آسمان ممزوج می‌شود.

Brown hills melting into dark green forests.

تپه‌های قهوه‌ای رنگ که به‌تدریج تبدیل به جنگل‌های سبز تیره می‌شدند.

verb - transitive

گداختن، مخلوط کردن، ذوب کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

to melt butter

کره را آب کردن

The sun melted the snow.

آفتاب برف‌ها را آب کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Her story melted our hearts.

سرگذشت او دل ما را آب کرد.

noun

گداز

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد melt

  1. verb liquefy; dissolve
    Synonyms:
    dissolve thaw soften heat warm cook run render fuse vanish disappear evaporate fade go pass away waste away flow flux disintegrate diffuse disperse smelt deliquesce evanesce merge
    Antonyms:
    solidify condense coagulate
  1. verb give in, yield
    Synonyms:
    relax soften relent yield mollify forgive become lenient disarm show mercy touch
    Antonyms:
    fight

Phrasal verbs

melt down

چیز فلزی را برای استفاده‌ی مجدد آب کردن، فروگداختن

Idioms

melt in one's mouth

(خوراک) خوشمزه بودن، نرم و لذیذ بودن

ارجاع به لغت melt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «melt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/melt

لغات نزدیک melt

پیشنهاد بهبود معانی