فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Vanish

ˈvænɪʃ ˈvænɪʃ

گذشته‌ی ساده:

vanished

شکل سوم:

vanished

سوم‌شخص مفرد:

vanishes

وجه وصفی حال:

vanishing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive verb - transitive B2

ناپدید کردن یا شدن، غیب کردن یا شدن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

suddenly he vanished!

ناگهان غیبش زد!

Soon my fear vanished.

به‌زودی واهمه‌ی من زایل شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His ghost smiled and vanished.

روح او لبخندی زد و غیب شد.

The sun vanished behind the clouds.

خورشید پشت ابرها ناپدید شد.

when the dinosaurs vanished from the face of the earth

وقتی که دایناسورها از پهنه‌ی زمین ناپدید شدند

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vanish

  1. verb disappear
    Synonyms:
    fade away go away evaporate fade dissolve die exit dematerialize clear be lost die out become invisible
    Antonyms:
    come arrive appear

ارجاع به لغت vanish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vanish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vanish

لغات نزدیک vanish

پیشنهاد بهبود معانی