گذشتهی ساده:
appearedشکل سوم:
appearedسومشخص مفرد:
appearsوجه وصفی حال:
appearingظاهر شدن، پدیدار شدن، نمایان شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
Signs of anger appeared on her face.
آثار خشم بر چهرهی او ظاهر شد.
Freckles appeared on her face every summer.
هر تابستان صورتش کک مکی میشد.
This is the first time he has appeared in class.
این اولین باری است که در کلاس پیدایش شده است.
Isfahan's tower appeared from a distance.
منار اصفهان از دور نمایان شد.
حاضر شدن، حضور یافتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He appeared in court twice.
او دوبار در دادگاه حاضر شد.
به نظر رسیدن
It appears that she was right.
به نظر میرسد که حق با او بود.
He appears to be in good health.
ظاهراً از سلامت کاملی برخوردار است.
(نقشی را) بازی کردن
She appeared as Lady Macbeth.
او نقش بانو مکبث را بازی کرد.
(در مورد نشریات) درآمدن، چاپ شدن
This magazine appears monthly.
این مجله هر ماه در میآید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «appear» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/appear