امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Pop Up

popup popup
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    pop-ups

توضیحات

شکل نوشتاری این لغت در حالت اسم (noun): pop-up

شکل نوشتاری این لغت در حالت صفت (adjective): pop-up

شکل نوشتاری دیگر این لغت در معنای چهارم، پنجم و ششم: popup

همچنین در معنای ششم می‌توان از pop-up menu به‌جای pop up استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
(ناگهان) باز شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The cake will pop up in the oven as it bakes.
- کیک هنگام پخت در فر ناگهان باز می‌شود.
- When the lid is lifted, the hidden compartment will pop up.
- هنگامی که درب آن بلند می‌شود، محفظه‌ی مخفی باز می‌شود.
phrasal verb informal
(ناگهان) ظاهر شدن
- Every time I open my laptop, a notification about updates pops up.
- هربار که لپ‌تاپم را باز می‌کنم، اعلانی درباره‌ی به‌روزرسانی‌ها ظاهر می‌شود.
- New advertisements tend to pop up on my social media feed every day.
- معمولاً هر روز تبلیغات جدید در محتوای رسانه‌های اجتماعی من ظاهر می‌شود.
phrasal verb
(بیسبال) (در ارتفاع بالا به توپ) ضربه زدن
- Just when they needed a hit, he popped up the ball instead of driving it.
- درست زمانی که آن‌ها نیاز به هدف زدن داشتند، او به‌جای تحرک به توپ ضربه زد.
- The batter managed to pop up the ball, giving the opposing team an easy catch.
- بازیکن موفق شد به توپ ضربه زند و تیم حریف را راحت کند.
adjective
برجسته، سه‌بعدی
- His favorite gadget was the pop-up camera that emerged from his smartphone.
- ابزار مورد علاقه‌اش دوربین سه‌بعدی‌ای بود که از گوشی هوشمندش بیرون می‌آمد.
- The pop-up display attracted attention at the trade show with its vibrant colors.
- صفحه‌نمایش سه‌بعدی در نمایشگاه تجاری با رنگ‌های پرجنب‌وجوش خود جلب توجه کرد.
adjective
(مغازه، رستوران و ...) موقت
- The pop-up café in the park attracted a crowd every weekend.
- کافه‌ی موقت در پارک، هر آخرهفته جمعیت زیادی را به خود جذب می‌کرد.
- The pop-up market showcased fresh produce from nearby farms.
- بازار موقت محصولات تازه‌ی مزارع اطراف را به نمایش گذاشت.
noun countable
کامپیوتر منوی پاپ‌آپ link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

مشاهده
- I quickly closed the pop up that offered a subscription deal.
- من به‌سرعت منوی پاپ‌آپ را بستم که قرارداد اشتراک را پیشنهاد می‌کرد.
- The pop up displayed several options for customizing my profile.
- منوی پاپ‌آپ چندین گزینه برای سفارشی کردن نمایه‌ی من نمایش می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pop up

  1. verb Appear suddenly or unexpectedly
    Synonyms:
    crop-up pop
  1. noun A book (usually for children) that contains one or more pages such that a three-dimensional structure rises up when a page is opened
    Synonyms:
    pop-up book
  1. noun A short high fly ball
    Synonyms:
    pop fly

ارجاع به لغت pop up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pop up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pop-up-2

لغات نزدیک pop up

پیشنهاد بهبود معانی