آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Occur

    əˈkɜːr əˈkɜː

    گذشته‌ی ساده:

    occurred

    شکل سوم:

    occurred

    سوم‌شخص مفرد:

    occurs

    وجه وصفی حال:

    occurring

    معنی occur | جمله با occur

    verb - intransitive B2

    رخ دادن، روی دادن، واقع شدن، اتفاق افتادن

    Her death occurred around noon.

    مرگ او حدود ظهر اتفاق افتاد.

    The earthquake occurred in the early hours of the morning, shaking the entire city.

    زلزله در ساعات اولیه‌ی صبح اتفاق افتاد و کل شهر را لرزاند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    accidents which occur at home

    حوادثی که در خانه رخ می‌دهد

    Successful marriages do not occur by themselves, but are planned carefully.

    ازدواج‌های موفق خود‌به‌خود روی نمی‌دهند؛ بلکه بادقت طرح‌ریزی می‌شوند.

    How did it occur?

    آن اتفاق چگونه روی داد؟

    verb - intransitive

    وجود داشتن، یافت شدن، بودن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Fish occur in most lakes.

    ماهی در بیشتر دریاچه‌ها وجود دارد.

    That sound does not occur in the Persian language.

    آن صدا در زبان فارسی وجود ندارد.

    verb - intransitive

    خطور کردن (به فکر)، از خاطر گذشتن، فکر کردن

    Didn't it occur to you that he might be lying?

    آیا فکر نکردی که ممکن است دروغ بگوید؟

    Something occurred to me that I had never thought of before.

    چیزی به خاطرم خطور کرد که هرگز فکرش را نکرده بودم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد occur

    1. verb take place, happen
      Synonyms:
      happen arise develop follow appear result exist materialize turn out ensue come about turn up chance show befall present itself obtain come to pass be found be present go crop up eventuate transpire manifest betide action jell cook shake smoke actualize
    1. verb come to mind
      Synonyms:
      go through one’s head strike hit spring to mind cross one’s mind come to one present itself suggest itself flash dawn on reveal expose offer itself

    لغات هم‌خانواده occur

    noun
    occurrence
    verb - intransitive
    occur

    سوال‌های رایج occur

    گذشته‌ی ساده occur چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده occur در زبان انگلیسی occurred است.

    شکل سوم occur چی میشه؟

    شکل سوم occur در زبان انگلیسی occurred است.

    وجه وصفی حال occur چی میشه؟

    وجه وصفی حال occur در زبان انگلیسی occurring است.

    سوم‌شخص مفرد occur چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد occur در زبان انگلیسی occurs است.

    ارجاع به لغت occur

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «occur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/occur

    لغات نزدیک occur

    • - occupier
    • - occupy
    • - occur
    • - occurrence
    • - OCD
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.