با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Occur

əˈkɜːr əˈkɜː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    occurred
  • شکل سوم:

    occurred
  • سوم‌شخص مفرد:

    occurs
  • وجه وصفی حال:

    occurring

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - intransitive B2
رخ دادن، روی دادن، واقع شدن، اتفاق افتادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Her death occurred around noon.
- مرگ او حدود ظهر اتفاق افتاد.
- The earthquake occurred in the early hours of the morning, shaking the entire city.
- زلزله در ساعات اولیه‌ی صبح اتفاق افتاد و کل شهر را لرزاند.
- accidents which occur at home
- حوادثی که در خانه رخ می‌دهد
- Successful marriages do not occur by themselves, but are planned carefully.
- ازدواج‌های موفق خود‌به‌خود روی نمی‌دهند؛ بلکه بادقت طرح‌ریزی می‌شوند.
- How did it occur?
- آن اتفاق چگونه روی داد؟
verb - intransitive
وجود داشتن، یافت شدن، بودن
- Fish occur in most lakes.
- ماهی در بیشتر دریاچه‌ها وجود دارد.
- That sound does not occur in the Persian language.
- آن صدا در زبان فارسی وجود ندارد.
verb - intransitive
خطور کردن (به فکر)، از خاطر گذشتن، فکر کردن
- Didn't it occur to you that he might be lying?
- آیا فکر نکردی که ممکن است دروغ بگوید؟
- Something occurred to me that I had never thought of before.
- چیزی به خاطرم خطور کرد که هرگز فکرش را نکرده بودم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد occur

  1. verb take place, happen
    Synonyms: action, appear, arise, befall, be found, be present, betide, chance, come about, come off, come to pass, cook, crop up, develop, ensue, eventualize, eventuate, exist, follow, go, jell, manifest, materialize, obtain, present itself, result, shake, show, smoke, take place, transpire, turn out, turn up
  2. verb come to mind
    Synonyms: come to one, cross one’s mind, dawn on, expose, flash, go through one’s head, hit, offer itself, present itself, reveal, spring to mind, strike, suggest itself

لغات هم‌خانواده occur

ارجاع به لغت occur

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «occur» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/occur

لغات نزدیک occur

پیشنهاد بهبود معانی