آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Eventuate

ɪˈventʃuːˌeɪt ɪˈventjʊeɪt

معنی eventuate | جمله با eventuate

verb - intransitive

منجر شدن، منتج شدن، نتیجه دادن، درآمدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His illness eventuated in death.

بیماری او به مرگ انجامید.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد eventuate

  1. verb be a consequence
    Antonyms:

ارجاع به لغت eventuate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eventuate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eventuate

لغات نزدیک eventuate

پیشنهاد بهبود معانی