منجر شدن، منتج شدن، نتیجه دادن، درآمدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His illness eventuated in death.
بیماری او به مرگ انجامید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «eventuate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eventuate