فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Come About

ˈkəməˈbaʊt kʌməˈbaʊt

معنی و نمونه‌جمله

phrasal verb C2

اتفاق افتادن، پیش آمدن، روی دادن، رخ دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

How does it come about that you are here?

چه پیش آمده است که تو اینجا هستی؟

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد come about

  1. verb happen
    Synonyms:
    happen occur take place arise result come to pass transpire befall

ارجاع به لغت come about

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «come about» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/come about

لغات نزدیک come about

پیشنهاد بهبود معانی