با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    سبز به انگلیسی

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    رنگی با ترکیب آبی و زرد

    فونتیک فارسی

    sabz
    اسم صفت
    سبز, green, the green colour, vert, chloro-
    رنگ green, the green colour, vert, chloro-

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    - چراغ‌های راهنمایی میدان مرتباً از قرمز به زرد و سپس به سبز تبدیل می‌شدند.

    - The traffic lights in the square constantly switched from red to amber, then green colour.

    - دروازه‌ها به‌طور زنده و شاد با رنگ‌های سبز، زرد و قرمز رنگ‌آمیزی شده بودند.

    - The gates were gaily painted in green, yellow, and red.
    خرم، زنده

    فونتیک فارسی

    sabz
    صفت
    گیاه‌شناسی growing, alive, refreshing, grassy, verdant, vigorous

    - انبوه درختان سبز

    - alive compact trees

    - برگ درختان سبز در نظر هوشیار ...

    - the leaves of grassy trees in the eyes of the wise ...
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد سبز

    1. صفت ≠ احمر
    2. اخضر، خضرا

    ارجاع به لغت سبز

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «سبز» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سبز

    لغات نزدیک سبز

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار