گذشتهی ساده:
emplacedشکل سوم:
emplacedسومشخص مفرد:
emplacesوجه وصفی حال:
emplacingدر محلی قرار دادن، مستقر کردن، جایگذاری کردن، نصب کردن، کار گذاشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
During the operation, explosive charges were emplaced beneath the bridge.
در جریان عملیات، مواد منفجره زیر پل کار گذاشته شدند.
The radar system was emplaced at a strategic location.
سامانهی راداری در نقطهای راهبردی نصب شد.
گذشتهی ساده emplace در زبان انگلیسی emplaced است.
شکل سوم emplace در زبان انگلیسی emplaced است.
وجه وصفی حال emplace در زبان انگلیسی emplacing است.
سومشخص مفرد emplace در زبان انگلیسی emplaces است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «emplace» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/emplace