Emplace

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    emplaced
  • شکل سوم:

    emplaced
  • سوم‌شخص مفرد:

    emplaces
  • وجه وصفی حال:

    emplacing

معنی

verb - transitive
در محلی قرار دادن، در محل معینی قرار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد emplace

  1. verb To put in or assign to a certain position or location
    Synonyms: place, install, locate, position, set, site, situate, spot

ارجاع به لغت emplace

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «emplace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/emplace

لغات نزدیک emplace

پیشنهاد بهبود معانی