گذشتهی ساده:
sitedشکل سوم:
sitedسومشخص مفرد:
sitesوجه وصفی حال:
sitingشکل جمع:
sitesمحل، جا، مکان، مقر، ایستگاه، پایگاه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
the site of a battle
رزمگاه، محل وقوع جنگ
a good site for a deep well
جای خوبی برای چاه عمیق
the exact site where the murder took place
درست همان جایی که قتل اتفاق افتاد
riverfront sites for summer cottages
زمینهای مناسب برای کلبههای تابستانی در کنار رودخانه
تعیین کردن، معلوم کردن، قرار دادن، تعیین محل کردن، مستقر ساختن، مکانیابی کردن، جای چیزی را معین کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a house magnificently sited on the hill
خانهای که در جای عالی برفراز تپه قرار دارد
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «site» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/site