گذشتهی ساده:
postedشکل سوم:
postedسومشخص مفرد:
postsوجه وصفی حال:
postingشکل جمع:
postsپست، چاپار، نامهرسانی، ارسال سریع
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
سمت، مقام، مسئولیت، شغل
Guards were walking their posts.
نگهبانان در محلهای خود قدم میزدند.
There are some vacant posts in our bank.
در بانک ما چند پست خالی وجود دارد.
He now occupies the post of manager.
اکنون مقام مدیریت را به عهده دارد.
He was given a new post.
به او شغل جدیدی محول شد.
تیر تلفن و غیره، تیر دکل کشتی و امثال آن
a telephone post
تیر تلفن
پست نظامی، پاسگاه
آگهی و اعلان کردن، به دیوار زدن
The exam schedule is posted on the wall.
برنامهی امتحانات را به دیوار زدهاند.
The results were posted the next day.
نتایج روز بعد اعلام شد.
the posted price
قیمت اعلام شده
پست کردن
I posted the letters yesterday.
نامهها را دیروز پست کردم.
سریعا، به سرعت
journeying post
با سرعت سفر کردن
to ride post
تند اسبسواری کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «post» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/post