Palisade

ˌpæləˈseɪd ˌpæləˈseɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive
صخره‌‌ی مشرف بر رودخانه، محجر، پرچین، با پرچین احاطه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد palisade

  1. noun work prepared for defense
    Synonyms:
    defense barrier enclosure bank slope stockade cliff bluff fortify furnish
  1. verb surround with a wall in order to fortify
    Synonyms:
    surround wall fence fence-in

ارجاع به لغت palisade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palisade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palisade

لغات نزدیک palisade

پیشنهاد بهبود معانی