شکل جمع:
barriersنرده یا مانع عبور دشمن، سد، حصار
The police put a barrier across the road to stop the traffic
پلیس مانعی را وسط جاده گذاشت تا ترافیک را متوقف کند
Ozone is the earth's barrier against ultra-violet radiation
اوزون سد زمین در برابر اشعهی ماوراء بنفش است
مانع
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Two countries that are separated by a barrier.
دو کشوری که تنفر و عدم اعتماد موجب جدایی آنها شده است.
racial barrier
موانع (جداسازهای) نژادی
barriers to progress
موانع پیشرفت
شکل جمع barrier در زبان انگلیسی barriers است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barrier» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barrier