با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Railing

ˈreɪlɪŋ ˈreɪlɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    railings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    نرده
    • - The balcony railing was adorned with beautiful flowers.
    • - نرده‌ی بالکن با گل‌های زیبا تزیین شده بود.
    • - The children leaned on the railing, peering down at the bustling street below.
    • - بچه‌ها به نرده تکیه داده بودند و به خیابان شلوغ پایین نگاه می‌کردند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد railing

  1. noun post
    Synonyms: balustrade, banister, bar, barrier, fence, paling, pole, rail, rails, rest, siding
  2. noun post, pole along an edge
    Synonyms: balustrade, banister, bar, barrier, fence, paling, rails, rest, siding

ارجاع به لغت railing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «railing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/railing

لغات نزدیک railing

پیشنهاد بهبود معانی