گذشتهی ساده:
barredشکل سوم:
barredسومشخص مفرد:
barsوجه وصفی حال:
barringشکل جمع:
barsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
نمودار میلهای، نمودار ستونی
بار عمومی
پیالهفروشی افراد مجرد، بار مجردها
کانون وکلای دادگستری
امتحان وکالت
to bar someone's way (or path)
جلو راه کسی را گرفتن، راه کسی را سد کردن
بدون استثناء، کلاً، بجز
اگر اتفاقات غیرمترقبه پیش نیاید.
در زندان، پشت میلههای زندان
مردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bar» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bar