فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Courtroom

ˈkɔːrtruːm ˈkɔːtruːm / / -rʊm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable
    دادگاه، اتاق دادگاه
    • - The courtroom was filled with spectators.
    • - تماشاچیان دادگاه را پر کرده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد courtroom

  1. noun A room in which a lawcourt sits
    Synonyms: court

ارجاع به لغت courtroom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «courtroom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/courtroom

لغات نزدیک courtroom

پیشنهاد بهبود معانی