فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Courtship

ˈkɔːrtʃɪp ˈkɔːt-ʃɪp

شکل جمع:

courtships

معنی و نمونه‌جمله

noun

اظهار عشق، معاشقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Their courtship lasted six months and ended in marriage.

دوران نامزدی آن‌ها شش ماه طول کشید و منجر به ازدواجشان شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد courtship

  1. noun dating, romance
    Synonyms:
    love romance dating keeping company courting pursuit suit lovemaking engagement wooing

ارجاع به لغت courtship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «courtship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/courtship

لغات نزدیک courtship

پیشنهاد بهبود معانی