آخرین به‌روزرسانی:

Courtyard

ˈkɔːrtjɑːrd ˈkɔːtjɑːd

شکل جمع:

courtyards

معنی و نمونه‌جمله

noun countable

حیاط (محوطه محصور)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

There was a decorative pool in the middle of the courtyard.

یک حوض زینتی در وسط حیاط قرار داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد courtyard

  1. noun court
    Synonyms:
    yard lawn patio

ارجاع به لغت courtyard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «courtyard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/courtyard

لغات نزدیک courtyard

پیشنهاد بهبود معانی