ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Lawn

lɒːn lɔːn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    lawns

معنی

  • noun C1
    چمن، علفزار، مرغزار، با پارچه صافی کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lawn

  1. noun cultivated area of green grass
    Synonyms: backyard, garden, grass, grassplot, green, park, plot, terrace, yard

ارجاع به لغت lawn

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lawn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lawn

لغات نزدیک lawn

پیشنهاد بهبود معانی