فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Backyard

ˌbækˈjɑːrd ˌbækˈjɑːrd ˌbækˈjɑːd ˌbækˈjɑːd

شکل جمع:

backyards

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

حیاط پشت منزل، باغچه‌ی پشت خانه، چمن پشت منزل

He has a vegetable garden in her backyard.

او در فضای پشت منزلش سبزی کاری می‌کند.

We had a picnic in the backyard with our friends.

با دوستانمان در حیاط پشت منزل پیک‌نیک کردیم.

adjective

وابسته به باغچه یا چمن‌زار پشت خانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a backyard party

مهمانی در محوطه‌ی پشت منزل

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد backyard

  1. noun expanse behind house
    Synonyms:
    yard garden lawn grass play area patio courtyard terrace
    Antonyms:
    front yard

ارجاع به لغت backyard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «backyard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/backyard

لغات نزدیک backyard

پیشنهاد بهبود معانی