امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lawman

American: ˈlɒmən British: ˈlɔːmæn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun countable
افسر شهربانی، کلانتر، پلیس، مامور دولت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lawman

  1. noun An officer of the law
    Synonyms:
    law officer peace officer

ارجاع به لغت lawman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lawman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lawman

لغات نزدیک lawman

پیشنهاد بهبود معانی