Peace Officer

American: ˈpiːsˈɑːfəsər British: piːsˈɒfɪsə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun phrase
امین صلح، ضابط صلحیه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد peace officer

  1. noun police officer
    Synonyms: arm of the law, law enforcement agent, law enforcer, policeman, policewoman

ارجاع به لغت peace officer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «peace officer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/peace officer

لغات نزدیک peace officer

پیشنهاد بهبود معانی