گذشتهی ساده:
suitedشکل سوم:
suitedسومشخص مفرد:
suitsوجه وصفی حال:
suitingشکل جمع:
suitsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جامهی ویژه (مثلاً جامهی فضایی یا لباس ورزش) پوشیدن و آماده شدن
اقامهی دعوی کردن، دادخواهی کردن، (از کسی) عارض شدن
someone's strong (or strongest) suit
صفت بارز، ویژگی برجسته، نقطهی قدرت
مطابق میل خود عمل کردن
1- پیروی کردن، تاسی کردن، دنباله روی کردن 2- (بازی ورق) همان خال را بازی کردن
(عامیانه) لخت، عریان
suit (right) down to the ground
(عامیانه) کاملاً مناسب بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «suit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suit