شکل جمع:
liveriesحقوق تحویل، تسلیم، ردوبدل (مثل ضربات متبادله)، رهایی، نجات، لباس و خوراکی که به نوکرداده میشود، لباس مستخدم، جیره، علیق اسب، جامه، مستخدم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He tried to dress his actions in the livery of patriotism.
او سعی کرد به اعمال خود جامهی میهندوستی بپوشاند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «livery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/livery