گذشتهی ساده:
costumedشکل سوم:
costumedسومشخص مفرد:
costumesوجه وصفی حال:
costumingشکل جمع:
costumesلباس، جامه، لباس محلی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The players wore Ghajar costumes.
بازیگران جامههای دوران قاجار را پوشیده بودند.
Scenery and costume were more important to him than the music.
او به صحنهپردازی و جامهآرایی بیشتر از موسیقی اهمیت میداد.
a museum of costumes
موزهی لباس
bathing costume
(انگلیس) لباس شنا
They were all costumed in formal attire.
همگی به جامههای رسمی ملبس بودند.
نمایش تاریخی (که در آن هنرپیشگان جامههای دورهی مربوطه را میپوشند)
طراح لباس
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «costume» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/costume