گذشتهی ساده:
outfittedشکل سوم:
outfittedسومشخص مفرد:
outfitsوجه وصفی حال:
outfittingشکل جمع:
outfitsلباس (برای موقعیت یا فعالیت خاص)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
The dancers wore colorful outfits that shimmered under the stage lights.
رقصندگان لباسهای رنگارنگی پوشیده بودند که زیر نور صحنه میدرخشید.
She wore a stunning outfit to the wedding.
او در مراسم عروسی لباسی خیرهکننده به تن داشت.
a fall outfit
لباس پاییزه
گروه، دسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our outfit was composed of ten mountain climbers and one guide.
دستهی ما مرکب از ده کوهنورد و یک راهنما بود.
The company's outfit was focused on sustainability and eco-friendly practices.
گروه این شرکت روی پایداری و شیوههای سازگار با محیطزیست متمرکز بود.
مجهز کردن، تجهیز کردن (به ابزار و با لباس و غیره)، ابزاررسانی کردن
The soldier was outfitted with a bulletproof vest, helmet, and combat boots for his mission.
این سرباز برای مأموریت خود به جلیقهی ضدگلوله، کلاه ایمنی و چکمههای جنگی مجهز شده بود.
He outfitted fishermen.
او ماهیگیران را تجهیز کرد.
ابزار، تجهیزات، وسایل، لوازم، سازوبرگ (کار و غیره)، باروبنه (سفر)
a mason's outfit
وسایل کار بنا
a dentist's outfit
ابزار کار دندانپزشک
camping outfit
وسایل اردو
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «outfit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outfit